وروروبانو

می نویسم باشد از وز وز های مغزمان اندکی کاسته شود

وروروبانو

می نویسم باشد از وز وز های مغزمان اندکی کاسته شود

برگ 2

وبلاگ رها من رو برد به سالها پیش وقتی 17 سالم بود تازه رفته بودم سر کار یادمه یه مرد متاهل که از من 16 سال بزرگتر بود پا پیچم شده بود اینقدر دون پاشید که من وابسته شدم باورتون میشه من فکر میکردم ی برادر بزرگ دوست داشتنی هست روزی که گفت خاتون میخوام همسرم رو طلاق بدم با تو ازدواج کنم دنیا رو سرم خراب شد باور نمی کردم ...

بماند چقدر بدبختی کشیدم تا از زندگیم شوتش کردم بیرون وو اون چقدر بیشعور بازی در اورد اما

بعد از گذشتن اینهمه سال الان از خدا ممنون م اون روزها اونطور کمکم کرد از جا در نرم کاشکی تو روزهای جوونی و سادگی کسی با شه کمک کنه تا جونها از روی سادگی پا تو چاه نزارند.

کاشششششششششش

برگ1

سلام راستش روز اول که شروع کردم باز اون حس محتاطم باعث شد که ننویسم و ...

اما تو این مدت کلی وبلاگ خوندم 

1- رها 

2- عسل تلخ و عسل شیرین

3- گاهی به اسمان نگاه کن 

4- بهار

5- شیرین امیری

6- سوگل 

و ... شایدب راتون عجیب باشه این تو چرا پر از تناقض هست راستش من وبلاگ زنهای دوم رو می خونم چون بهترین راه مقابله با این مساله شناخت اون هست اونجا می تونی دقیقا بفهمی اونها چه فکر می کنند . زنان اول رو می خونم می بینم چقدر مشکل دارم مدتهاست شبها دو تا سجده شکر دارم یکی واسه اینکه زندگی من این مشکلات رو نداره و امیدوارم هیچ وقت نداشته باشه 

سجده دوم دعا برای حل مشکلات این دوستان 

گاهی دلم برای زنان ووم ساده لوحی که گول زن بارگی یک مرد نامرد رو خوردن و الان دارن زندگی خودشون بچه هاشون ، بچه های زن اول و زن های اول رو تو اتیش اون هوس زودگذر می سوزونند، می سوزه .

راستی دنیای کثیفی شده خیلی کثیف انقدر کثیف که واقعا لازمه دائم تبلیغ شوینده بشه برای شستن اینهمه خیانت 

بی خود نیست پیشرفت نیم کنیم ما تو اولیه ترین اصول اخلاقی ادم ها که همون وفاداری هست موندیم حالا چطور می خواییم به قله های علی دست پیدا کنیم ؟

بهترین ادمی که تو انی مدت شناختم وبلاگ مهربانو و دخترش مهردخت هست من از وقار این نویسنده حال می کنم ها حسابی گاهی از محبت های بی دریغش در گذشتش حرصم می گرفت اما خیلی منش داره 

خلاصه این روزهای ماه رمضون که نای کار مفیدتری ندارم صبح و شبم با خوندن وبلاگها طی میشه

راستش من سالهاست معتاد وبلاگ خوندن هستم...


یاداوری و دلتنگی

بهنام خدای یگانه ای که بخشش و محبتش شامل حال همه موجودات هست

امروزداشتم وبلاگ عسل رو می خوندم راستش من از وبلاگ های زن دوم برای دوام زندگی خودم استفاده میکنم شما همیشه از زنان دوم می تونید یاد بگیرید که نقاط ضعف زندگیتون کجاست و چجوری باید پوشش بدیدش. راستش پستهای گذشته رو باز گذاشته خوندم یاد ایام گذشته خودم افتادم جاهایی که میتونستم منم سرنوشتی مثل اون داشته باشم اما خدای مهربون نزاشت و کمکم کرد تا بلند شم 

یک دفعه یادم اومد چقدر از خدا دور شدم راستش الان دیگه دلواپس زمان مرگ و ترس و هول موت نیستم الان دلنگران زنده بودنی هستم که با مرگ تفاوتی نداره .

خدایا عاجزانه ازت می خوام خواهش میکنم دوباره به من نگاه کن به همه ما نگاه کن قلب هامون رو از درپوغ و نفاق و کینه از حسد و ریا خالی کن ما رو در دریای بی کران رحمت و خودت غسل بده ای مهربان مهربانان قلبهای ما را با دم زندگی بخشت شفا ده

الهی اگر تو دست ما نگیری چه کسی بداد دل خسته ما برسد 

خدایاااااااااا

3

امروز رفتم ازمایشگاه نیلو اول از همه اینکه من باید ازمایش زنان می دادم قیمت اینجا که خصوصی هست 174 تومن قیمت همین ازمایش تو ازمایشگاه دانشگاه پزشکی تهران  که دولتی هست شد 205 تومن با بیمه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

بعدشم اونجا یک اقای مل - لا محترم با عما - مه مشکی تشریف اوردن رفتند خیلی خوشگل اتاق مدیر گفتند من 2 ماه کرایه خونم عقب افتاده پو ل می خوام بنده خدا اقای رییس هم 200 تومن گذاشتن تو پاکت دادن به ایشون .تو خود بخوان حدیث محفصل از این مجمل.....

بعدش با اژانس اومدم خونه تمام راه داشتم ادرس می دادم رسیدم خونه می پرسم می بخشید شما ساکن همین منطقه هستین گفت بله من لبو شدم از خجالت ....

اومدم وبلاگ تاسیس کرم تا همه این حرفا رو بحرفم بلکی دیگه در دنیای عادی نحرفم یعنی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

2

جالبه حالا که می تونم اینجا ازادانه حرف بزنم حرفم نمی یاد شاید حس می کنم کس من رو نمی بینه من هر دقیقه پای نتم این حس که با دیگران در ارتباطم مثل اب جیات برام می مونه...