وروروبانو

می نویسم باشد از وز وز های مغزمان اندکی کاسته شود

وروروبانو

می نویسم باشد از وز وز های مغزمان اندکی کاسته شود

تجربه کار در مهد کودک

نیمه های درسم بودم که احساس کردم رشته مهندسی زیادی که برای این سن من خشک هست .قبلا گفتم که رشتم کامپیوتر هست .خلاصه تصمیم گرفته بودم برم رشته انسانی و فوق رو تو اون زمینه بخونم چند تا از دوستانم هم تلاش کردن منصرفم کنند اساتیدم می گفتند حیف هست من خوب درس می خونم اما خودم دلم جای دیگه ای بود.

یک دوست قدیمی دارم که عاشق بچه هاست و کار درمهد کودک خلاصه بطور اتفاقی یک روز اون زنگ زد حرف از هر چیزی شد حرف کارم شد کلی بهم گیر داد که چرا خونه نشین شدی و ... خلاصه پا شدیم رفتیم امتحانی یک هفته کار در مهد هدفم این بود که اونجا رو تجربه کنم اگر خوشم اومد برم سراغ روانشناسی کودک یا مدیریت اموزشی و ... از این جور حرفها..

خلاصه من 4 روز رفتم و اینها شد نتایجش:

مقدمه بگم که این مهد یکی از موسسات بسیار معروف تهران و شاید ایران هست که کلی ادعا در این زمینه داره (منظورم از ادعا به نوعی صاحب سخن بودن هست )

1- اگر خدای مهربون بهم بچه بده ترجیح می دم مهد نزارم خونه باشه چون قطعا خونه خیلی بهتر از یک ساختما با چند تا اتاق که 20 تا 30 تا بچه با خصوصیت های مختلف هستند ، می باشد.

2- اگر خواستم برای اجتماعی شدم بچه مهد بزارم ترجیحم اینه کلاس اموزشی اونم یک الی 2 تا کلاس بره و زمان کم 

3- اگر واقعا  ناچار شدم مهد بزارم به نظرم مهد 4 ملیونی هیچ فرقی با مهد 300 هزار تومنی نداره فقط تو گرونه بچه رو شبیه زندانی و یا سربازخانه بار می یارند که بیچاره دائم باید کارهایی که دوست نداره در زمانی که نمی خواد اا کسایی که نمی خواد انجام بده.

4- ترجیح می دم بچم مهدهایی بره که حداقل مربیش تحصیلات مرتبط اکادمیک داشه باشه

5- اصلا فکر نکنید و نکنم که تو محیط های فرهنگی مثل مهد واموزش پرورش خاله زنک بازی و زیر اب زنی نیست به نوعی میشه گفت خیلی بیشتر هست (با عرض معذرت از ادم های خوب)

6- بعضی ها از جمله خودم فکر میکنند تکنولوژِ قاتل زندگی روحانی ادم هاست که به نظرم کاملا اشتباه می کنند این انتخاب ادمهاست که تصمیم می یرند کیفیت زندگیشون چی باشه

7- خیلی خودم رو دست کم نگیرم بعضی ها با سواد اکابر توهم انیشتن بودن دارند.

8- عاشق رشته خودم و ریاضی هستم

9- همون درس خودم و رشته خودم رو ادامه بدم بهتره 

...